بسم رب الشهدا و الصدیقین
اطلاعات شهیـد
نام و نام خانوادگی: احمد کاظمی سن: ۴۶ جنسیت:مرد تاریخ تولد: ۱ تیر ۱۳۳۸ تاریخ شهادت:۱۹ دی ۱۳۸۴
مکان شهادت:نزدیکی ارومیه مکان قبر مطهر: گلستان شهدای اصفهان حادثه منجر به شهادت:سقوط فالکن
برگی از زندگی حاج احمد
سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمی در سال ۱۳۳۸ در نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود و همچون سایر جوانان، سرگرم تحصیل گردید. با پیدایش جرقه های انقلاب اسلامی دوشادوش ملت به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پرداخت و در بیست و سومین بهار زندگی خود، در اوایل سال ۵۹ به کردستان رفت تا با رزمی بی امان، دشمنان داخلی انقلاب را منکوب نماید.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی جزو اولین کسانی بود که به سپاه پاسداران پیوسته و از فرماندهان شجاع ، پر انرژی ، مدیر و خلاق بود و به همین دلیل حکم مسوولیتهای زیادی را از دست مبارک مقام معظم رهبری دریافت کرد. شهید کاظمی ، با شروع جنگ تحمیلی ، با یک گروه ۵۰نفره در جبهههای آبادان حضور یافت و مبارزه را با دشمن متجاوز آغاز کرد. وی، از همان اول فرماندهی یکی از جبهههای آبادان را برعهده گرفت و در عملیات حصر آبادان و در یکی از محورهای عملیات مسوولیت مهمی برعهده داشت . وی در پایان جنگ تحمیلی همان گروه ۵۰ نفره روز اول جنگ را تبدیل به یکی از لشکرهای قوی و مهم سپاه کرد و لشکر را با سلاحهای به غنیمت گرفته شده از عراقیها به یک لشکر زرهی با صدها تانک و نفربر و توپخانه و ماشین آلات ، تحویل نظام داد. وی در راهاندازی و شکلگیری نیروی زمینی سپاه به عنوان معاون عملیاتی نیروی زمینی سپاه خدمات شایانی داشت . سردار کاظمی همچنین در سال ۱۳۷۲با حضور در منطقه شمال غرب کشور به عنوان فرمانده منطقه شمال غرب حکم فرماندهی را از دست مقام معظم رهبری دریافت کرد . مقام معظم رهبری در همان دوران مسوولیت سردار کاظمی در استان آذربایجان غربی و کردستان حضور پیدا کردند و از برقراری امنیت منطقه توسط سردار کاظمی تقدیر به عمل آورد . در سال ۱۳۷۹حکم فرماندهی نیروی هوایی سپاه را از رهبر معظم انقلاب دریافت کرد و نیروی هوایی را از نظر سازمان ، ساختار و سازماندهی و سازمان موشکی ارتقا داده تا جایی که دشمنان جمهوری اسلامی ایران از توانمندی موشکی کشور حیرت زده بودند . وی پس از ۵سال خدمت ارزنده در نیروی هوایی سپاه ، در سال ۱۳۸۴حکم فرماندهی نیروی زمینی سپاه را از مقام معظم کل قوا دریافت کرد و طی سه ماه فعالیت شبانهروزی، بیش از ۱۰۰سفر به تمامی یگانهای نیروی زمینی داشت و وضعیت یگانهای نیروی زمینی را از نزدیک بررسی میکرد. سردار شهید کاظمی محور عمده فعالیتهای نیروی زمینی را تقویت و ارتقای یگانهای صفی نیروی زمینی سپاه اعلام کرد و در این زمینه ،خدمات ارزندهای را ارایه داد. وی ، شب شهادت در جلسهای ، ضمن آنکه که حسرت میخورد که چرا شهید نشده و یاران او رفتهاند ، سفارش کرد ، ” شهدا خیلی به گردن ما حق دارند ، باید تلاش زیادی کنیم ” باید در اردوهای راهیان نور از همه شهدا (ارتش ، سپاه ، بسیج) بگویید ، از خودتان نگویید از دیگران بگویید.از نیروی هوایی ارتش از هوانیروز ارتش ، از شهدای ارتش و جهاد بگویید . وی صبح روز شهادت عازم منطقه شمال غرب شد.
خاطرات دفاع مقدس
خرمشهر در محاصره است، ما به مردم قول داده ایم!
شهید حاج قاسم سلیمانی درباره عملیات بیت المقدس و حضور حاج احمد کاظمی در آن میگوید: «در عملیات بیتالمقدس و آزادی خرمشهر لشکر شهید کاظمی در مرحله نخست عملیات و در مرحله آخر آن، توانست نقش فوقالعادهای ایفا کند، به گونهای که در روزهای پایانی عملیات «بیتالمقدس» که نیروهای ایرانی، توان کافی برای آزادی خرمشهر نداشتند و تقاضای چند هفته بازسازی را از فرماندهی کردند، در شب نوزدهم یا هجدهم وقتی همه خسته شده بودند، همه وسواس داشتند که عملیات برای دو هفته به تاخیر بیفتد، آنجا حسن باقری صحبت کرد، گفت ما به مردم قول دادهایم.گفتیم خرمشهر در محاصره است چطور میتوانیم برگردیم. همه خسته بودند، چون ما چهل روز بعد از عملیات فتح المبین، عملیات بیتالمقدس را شروع کرده بودیم.
شهید کاظمی و شهید خرازی
وی ادامه داد: «شهید کاظمی توانست با کمک شهیدخرازی آخرین مرحله عملیات آزادسازی خرمشهر را انجام دهد. حاج احمد و حاج حسین نیروهای عراقی را در خرمشهر محاصره و شهر را آزاد کردند، این دو فرمانده با لشکرهای ۸ نجف و ۱۴ امام حسین متشکل از ۵ گردان با استعداد ۳ هزار نفر خرمشهر را محاصره کردند. جالب اینجاست که تکنیک رزمی این دو فرمانده ایرانی و همراهی نیروی هوایی ارتش باعث شد تا با انهدام پلی که در اطراف خرمشهر برای انتقال بعثیها به این شهر ساخته شده بود، نابود شده تا ۲۰ هزار نفر نیروی بعثی در این شهر به اسارت رزمندگان ایرانی درآیند. در واقع شهید کاظمی یکی از موثرترین افراد در آزادسازی خرمشهر بود.»
مکاشفه حاج احمد محضر حضرت زهرا (سلام ا… علیها) در عملیات بیت المقدس
خاطرات, دفاع مقدس
دقیق یادم نیست چند روز از شروع عملیات بیت المقدس گذشته بود، ولی خاطرم هست خبر شهادتش به نجفآباد رسید. چند ساعت بعد، فهمیدم شهید نشده، شدید مجروح شده بود.
حاجی را بیهوش و خونین رسانده بودند بیمارستان. آنهایی که همراهش بودند، دیده بودند که او را با سر پانسمان شده، از اتاق عمل آوردنش بیرون. میگفتند: خیلی نگذشته بود که دیدیم حاجی به هوش اومد! مات و مبهوت شدیم. همین که روی تخت نشست، سرنگ سرم رو از دستش درآورد. با اصرار و با امضای خودش، سر حال و سرزنده از بیمارستان مرخص شد.
نیروها را جمع کرده بود. بهشان گفته بود: من تا حالا شکی نداشتم که توی این جنگ، ما بر حق هستیم، ولی امروز روی تخت بیمارستان، این موضوع رو با تمام وجودم درک کردم.
همیشه دوست داشتم بدانم آن روز، روی تخت بیمارستان چه دیده است. با این که برادر بزرگترش بودم، ولی هیچ وقت چیزی بهام نگفت. بعد از شهادتش، از بعضی از دوستان دوران جنگ شنیدم که؛ احمد آن روز، در عالم مکاشفه مشرف شده بود محضر حضرت صدیقه (سلام ا… علیها). در واقع حضرت بودند که او را شفا داده بودند، بعد هم بهاش فرموده بودند: برگرد جبهه و کارت را ادامه بده.
به نقل از برادر شهید
منبع: موسسه شهید کاظمی
آخرین لحظات شهادت
یکی از سخت ترین مسائل مربوط به سقوط فالکن ۲۳۲ وجود صوت آخرین لحظات شهدای نیروی زمینی و هوایی سپاه است. صدای شهید کاظمی و بخشی از صدای شهید اسدی، افسر همراه شهید کاظمی، تا حدودی می تواند فضای روحی حاکم بر این شهدا را در لحظه سقوط نمایش دهد. «بسم الله الرحمن الرحیم، ساعت -ده – و نُه و سی و پنج دقیقه است. حدود یک ساعت و سی دقیقه است رو آسمونیم، موتور نداریم و با سلام و صلوات ایشاالله میریم می شینیم ارومیه و ایشاالله که به خیر بگذره، اشهد أن لا اله الا الله و اشهد أن محمد رسول الله. یکی از حاضرین: صلوات بفرستین (صلوات دسته جمعی) اللهم صلی علی محمد و آل محمد.
مجددا صدای شهید اسدی به گوش می رسد: یا علی ابن ابی طالب، یا علی ابن ابی طالب، یا حسین.»
وصیت نامه
الله اکبر
اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهید ان علیاً ولی الله
خداوندا فقط میخواهم شهید شوم شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت میخواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت، ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده. با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق.
نمیدانم چه باید کرد، فقط میدانم زندگی در این دنیا بسیار سخت میباشد. واقعاً جایی برای خودم نمییابم هر موقع آماده میشوم چند کلمهای بنویسم، آنقدر حرف دارم که نمیدانم کدام را بنویسم، از درد دنیا، از دوری شهدا، از سختی زندگی دنیایی، از درد دست خالی بودن برای فردای آن دنیا، هزاران هزار حرف دیگر، که در یک کلام، اگر نبود امید به حضرت حق، واقعاً چه باید میکردیم. اگر سخت است، خدا را داریم اگر در سپاه هستیم، خدا را داریم اگر درد دوری از شهدای عزیز را داریم، خدا داریم.
ای خدای شهدا، ای خدای حسین، ای خدای فاطمه زهرا(س)، بندگی خود را عطا بفرما و در راه خودت شهیدم کن، ای خدا یا رب العالمین.
راستی چه بگویم، سینهام از دوری دوستان سفر کرده از درد دیگر تحمل ندارد. خداوندا تو کمک کن. چه کنم فقط و فقط به امید و لطف حضرت تو امیدوار هستم. خداوندا خود میدانم بد بودم و چه کردم که از کاروان دوستان شهیدم عقب ماندهام و دوران سخت را باید تحمل کنم. ای خدای کریم، ای خدای عزیز و ای رحیم و کریم، تو کمک کن به جمع دوستان شهیدم بپیوندم.
گرچه بدم ولی خدا تو رحم کن و کمک کن. بدی مرا میبینی، دوست دارم بنده باشم، بندگیام را ببین. ای خدای بزرگ، رب من، اگر بدم و اگر خطا میکنم، از روی سرکشی نیست. بلکه از روی نادانی میباشد. خداوندا من بسیار در سختی هستم، چون هر چه فکر میکنم، میبینم چه چیز خوب و چه رحمت بزرگی از دست دادم. ولی خدای کریم، باز امید به لطف و بزرگی تو دارم. خداوندا تو توانایی. ای حضرت حق، خودت دستم را بگیر، نجاتم بده از دوری شهدا، کار خوب نکردن، بنده خوب نبود،… دیگر…
حضرت حق، امید تو اگر نبود پس چه؟ آیا من هم در آن صف بودم. ولی چه روزهای خوشی بود وقتی به عکس نگاه میکنم. از درد سختی که تمام وجودم را میگیرد دیگر تحمل دیدن را ندارم. دوران لطف بیمنتهای حضرت حق، وای من بودم نفهمیدم، وای من هستم که باید سختی دوران را طی کنم. الله اکبر خداوندا خودت کمک کن خداوندا تو را به خون شهدای عزیز و همه بندگان خوبت قسم میدهم، شهادت را در همین دوران نصیب بفرمایید و توفیقام بده هر چه زودتر به دوستان شهیدم برسم،
ان شاء الله تعالی.
منزل ظهر جمعه ۶/۴/۸۲
برخی از جملات شهید کاظمی
*قلب که پاک شد، قلب که آرام گرفت، قلب که ساکت شد ساکت به معنای واقعی از اینکه از آلودگی های دنیا خودش رو دور کرد خدای متعال در اون جای مگیریه و قلبی که خدای متعال در اون جای گرفت همیشه حیات داره همیشه رو به جلو میره همیشه قدرتمنده.
پیام امام خامنه ای برای شهادت ایشان
حضرت آیت ا… خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی شهادت سردار رشید اسلام، سرلشگر احمد کاظمی و تعدادی از سرداران و افسران سپاه را در حادثه سقوط هواپیما تسلیت گفتند. متن پیام مقام معظم رهبری به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم فقدان شهادت گون سردار سردار رشید اسلام، سرلشکر احمد کاظمی و تعدادی از سرداران و افسران سپاه در حادثه هواپیما، اینجانب را داغدار کرد. این فرمانده شجاع و متدین و غیور از یادگارهای ارزشمند دوران دفاع مقدس و در شمار برجستگان آن حماسهی بینظیر بود. تدبیر و قدرت فرماندهی او در طول جنگ هشت ساله کارهای بزرگی انجام داده و او بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود. آرزوی جان باختن در راه خدا در دل او شعله میکشید و او با این شوق و تمنا در کارهای بزرگ پیشقدم میگشت. اکنون او به آرزوی خود رسیده و خدا را در حین انجام دادن خدمت ملاقات کرده است. اینجانب شهادت این سردار رشید و نامدار و دیگر جان باختگان این حادثه را به همهی ملت ایران به ویژه مردم عزیز و شهید پرور نجف آباد، تبریک و تسلیت میگویم و از خداوند متعال برای بازماندگان این شهیدان، بردباری و قدرت تحمل و پاداش صابران و برای خود آنان علو درجات اخروی را مسالت میکنم. سید علی خامنهای سردار صفوی درخصوص شهدای سانحه سقوط هواپیمای فالکن گفت: سردار” احمد کاظمی” فرمانده نیروی زمینی سپاه، از اولین پاسدارانی بود که در سال ۵۸به سپاه پیوست و رشادتهای زیادی در دوران دفاع مقدس از خود نشان داد . وی اظهار داشت : سردار کاظمی جانباز ۴۵درصد، فرماندهی مدبر و شجاع بود که با پذیرفتن مسوولیتهای مختلف در ردههای فرماندهی سپاه ، نقش موثری در پیروزیهای عملیات جنگی نظیر، عملیات آزادسازی مناطق شمال غرب از دست ضد انقلاب ، عملیات شکست حصر آبادان ، فتح خرمشهر ، فتحالمبین ایفا کرد . وی گفت: سردار کاظمی که حدود پنج ماه فرماندهی نیروی زمینی سپاه را برعهده گرفته بود از نیروهای تحصیل کرده بود که سه مدال فتح و شجاعت را بعد از جنگ گرفت و این اواخر نیز شدیدا به یاد شهدای دفاع مقدس خصوصا ، شهید خرازی و باکری بود.